بهانه‏گيرى و لجاجت

بهانه گيرى و لجاجت

   

پيامبر گرامى در كنار خانه كعبه نشسته بود و براى ياران خود تلاوت آيات مى‏كرد. گروهى از سران قريش از قبيل وليد بن المغيره، ابوالبخترى، ابوجهل، عاص بن وائل و عبداللَّه بن اميه گرد هم جمع شدند و با هم گفتند: كار محمّد صلّى اللَّه عليه و آله بالا گرفته، بيائيد او را بكوبيم و آنچه آورده باطل سازيم، و در نظرها كوچكش كنيم تا از اين سركشى دست بردارد. و چنانچه دست برنداشت با شمشير برنده با او مقابله نماييم. وليد گفت: كسى حاضر است با او صحبت كند؟ عبدللَّه بن اميه اظهار كرد: من حاضرم. آمدند نزد حضرت. عبداللَّه گفت: اى محمّد ادعاى بزرگى كرده‏اى و گمان مى‏كنى رسول خدا هستى، لايق خدا نيست مثل تو آدمى را كه مثل ما هستى بر ما بفرستد و اين پادشاه روم و ايران بنگر كه اگر شخصى را بجايى بفرستند يك نفر مال‏دار و ثروتمند را انتخاب مى‏كنند، و خلاصه تو سحر زده هستى نه پيامبر ... ما به تو ايمان نمى‏آوريم مگر اين كارها را انجام دهى ... (خواستهاى ششگانه خودشان را بيان كردند).

   

پرودگار متعال در جاى ديگر حال اين كوردلان خيره‏سر را اين طور بيان مى‏فرمايد:

   

وَ لَوْ أنَّنا نَزَّلْنا إلَيْهِمُ الْمَلائِكَةَ وَ كَلَّمَهُمُ الْمَوْتى وَ حَشَرْنا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ قُبُلاً ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا إلاّ أنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ لكِنَّ أكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ (6أنعام/111) و اگر فرشتگان را بر آنان نازل مى‏كرديم و [اگر] مردگان با آنان سخن مى‏گفتند و همه چيز [از گذشته‏ها] را نزد آنان روياروى باز مى‏آورديم، بر آن نبودند كه ايمان آورند مگر آنكه خدا بخواهد، ولى بيشترشان [حقيقت را] نمى‏دانند.

اگر فرشتگان را نازل و مردم را زنده كنيم و روياروى آنان شهادت و گواهى به راستى و درستى پيامبر اسلام بدهند ... اينان ايمان نخواهند آورد.

منبع : پایگاه پیامبر اعظم (ص)