حضرت يوسف عليه السلام

حضرت يوسف (ع) يکي از پيامبران الهي است که نام مبارکش 27 بار در سوره هاي « يوسف ، انعام ، غافر » در کلام الله مجيد ذکر شده است . سوره دوازدهم قرآن که داراي صد و يازده آيه بوده بنام اوست و از آغاز تا پايان آن ، پيرامون سرگذشت يوسف (ع) مي باشد .

نام مادرش « راحيل يا راحله » است ، وي فرزند يعقوب (ع) و نواده اسحاق و فرزند سوم ابراهيم (ع) است . راحيل يکي از بهترين زنان يعقوب (ع) بود که داراي دو پسر بنام يوسف و بنيامين و دختري بنام « دنيا » شد . در قرآن حداقل در دو مورد در سوره يوسف آيات 99 و 100 به  مادر مکرّمه حضرت يوسف (ع) اشاره شده است و طبق مضمون اين آيات ، يوسف در دوران حکومتش ، پدر و مادر خويش را پناه داد و به عنوان احترام و گرامي داشتن مقدم پدر و مادر ، آنان را در کرسي و تخت مخصوصي نشانده است . ولي طبق رواياتي راحيل هنگام تولد بنيامين در حال نفاس از دنيا رفت و او را در بيت لحم به خاک سپردند و فوت او 3558 سال بعد از هبوط آدم (ع) بود .

در سرزمين حرّان (حاران يا فرّان آرام ) مرز بين سوريه و عراق به دنيا آمد ، او مجموعاً يازده برادر داشت و از ميان آنها فقط بنيامين برادر پدر و مادري او بود . يوسف (ع) از همه برادران جز بنيامين کوچکتر بود .

يوسف (ع) مدت 110 سال زندگي کرد و چون فوت کرد ، بدنش را  موميايي کردند و در تابوتي محفوظ داشتند ( بنابر روايتي او را در ميان رودخانه نيل دفن کردند . يوسف بقدري محبوبيت اجتماعي پيدا کرده بود و عزت فوق العاده اي نزد مردم مصر داشت که پس از فوتش بر سر محل به خاک سپاريش ، نزاع شد و هر قبيله اي مي خواستند جنازه يوسف را در محل خود دفن کنند تا قبر او مايه برکت در زندگي شان باشد . بالاخره رأي بر اين شد که جنازه يوسف را در رود نيل دفن کنند زيرا آب رود که از روي قبر رد مي شد ، مورد استفاده همه قرار مي گرفت و به اين ترتيب همه مردم به فيض و برکت وجود پاک يوسف مي رسيدند ) و هم چنان در مصر داخل رود نيل بود تا زماني که حضرت موسي (ع) مي خواست با بني اسرائيل از مصر خارج شود ، جنازه يوسف (ع) را از قبر بيرون آورده و همراه خود برده و در فلسطين دفن نمودند تا به وصيت يوسف (ع) عمل شده باشد .

بنابر آنچه مشهور است وي در شهر الخليل واقع در کشور فلسطين در شش فرسخي بيت المقدس در مقبره خانوادگيشان نزديک مکفيليه (محل دفن ابراهيم ، ساره ، رفقه و اسحاق و يعقوب ) به خاک سپرده شد .

يوسف 9 ساله بود که خواب معروف را ديد ، در حالي که 10 سال داشت برادران او را در چاه افکندند ، سرانجام پس از گذشت سه روز و سه شب از چاه نجات يافت و چند سالي در منزل عزيز مصر بود و هفت سال زنداني شد و در سن 87 سالگي پدر را ملاقات کرد و سرانجام پس از 23 سال بعد از مرگ پدر ، مرگ خودش فرا رسيد و در سن 110 سالگي رحلت نمود .

منبع : مجموعه کامل قصه هاي قرآن ، نوشته : محمد جواد مهري کرمانشاهي ، انتشارات مشرقين قم