حضرت اشموئيل عليه السلام

قوم يهود که در زير سلطه فرعونيان ضعيف و ناتوان شده بودند بر اثر رهبري هاي خردمندانه موسي (ع) از آن وضع اسف انگيز نجات يافته و به قدرت و عظمت رسيدند . خداوند به برکت اين پيامبر ، نعمت هاي فراواني به آنها بخشيد که از جمله آنها تابوت بود که در سوره بقره ايه 248 از تابوت سخن به ميان آمده است .

تابوت در لغت به معني صندوقي است که از چوب مي سازند و اينکه مي بينيم به صندوقِ نقل و انتقال جنازه ها ، تابوت مي گويند به همين مناسبت است . اما بايد توجه داشت که معني اصلي تابوت اختصاص به مردگان ندارد بلکه هرگونه صندوق چوبي را شامل مي شود . درباره اينکه تابوت بني اسرائيل و به عبارت ديگر « صندوق عهد » چه بوده و چه کسي او را ساخته است و محتويات آن را چه چيز تشکيل مي داد ، در روايات و تفاسير ما سخن بسيار است . اما از گفتار اهل بيت و مفسران برمي آيد که تابوت همان صندوقي بود که مادر موسي (ع) او را در آن گذاشت و به دريا  افکند و هنگامي که بوسيله مأموران فرعون از آب گرفته شد و موسي (ع) را از آن بيرون آوردند ، همچنان در دستگاه فرعون نگهداري مي شد و سپس به دست بني اسرائيل افتاد و چون داراي خاطره شيرين نجات موسي (ع) بود در نزد بني اسرائيل بسيار احترام داشت و به آن تبرک مي جستند . موسي (ع) در واپسين روزهاي عمر ، الواح ( تورات ) مقدس را که احکام خدا بر آن نوشته بود به ضميمه زره خود و يادگارهاي ديگري در آن نهاد و به وصي خود « يوشع بن نون » سپرد و به اين ترتيب اهميت اين صندوق در نظر بني اسرائيل بيشتر شد و لذا در جنگهايي که ميان آنان و دشمنان واقع مي شد آنرا با خود مي بردند و اثر رواني و معنوي خاصي در آنها مي گذارده ، به خاطر محتويات آن ، جمعيت بني اسرائيل را آرامش مي بخشيد .

گفتيم که قوم يهود با حمل اين صندوق در جلوي لشکر يکنوع اطمينان خاطر و توانايي روحي پيدا مي کردند و اين قدرت و عظمت تا مدتي بعد از رحلت موسي (ع) ادامه داشت ولي همين پيروزي ها و نعمت ها کم کم باعث غرور آنها شد و تن به قانون شکني دادند . سرانجام به دست فلسطينيان شکست خورده و قدرت و نفوذ خويش را همراه صندوق عهد (تابوت) از دست دادند . به دنبال آن چنان دچار پراکندگي شدند که در برابر کوچکترين دشمنان ، قدرت دفاع نداشتند تا جايي که دشمنان ، گروه کثيري از آنها را از سرزمين خود بيرون راندند و حتي فرزندان آنان را به اسارت گرفتند .

اين وضع سالها ادامه داشت تا آنکه خداوند پيامبري بنام « اشموئيل » (ع) را براي نجات و ارشاد آنها برانگيخت . آنها نيز که از ظلم و جور دشمنان به تنگ آمده بودند و دنبال پناهگاهي مي گشتند ، گرد او اجتماع کردند .

طبرسي مي گويد : ميان مفسران اختلاف نظر وجود دارد که منظور از پيامبر بني اسرائيل در اين مقطع زماني کيست ؟ بعضي او را اشموئيل خوانده اند که معادل آن در زبان عربي ، اسماعيل است و اشموئيل در قاموس تورات ، به معناي مستجاب الدعوه است . ولي بطور صريح در قرآن سوره کهف آيه 246 نامي از او برده نشده فقط با لفظ « نبي » از او ياد شده است . اما طبق روايات متعدد و گفتار مفسرين آن نبيِّ بني اسرائيل ، اشموئيل نام داشته است .

اشموئيل (ع) به بازسازي بني اسرائيل براي خودسازي و جهاد با دشمنان پرداخت . بني اسرائيل که از ناحيه گزند دشمنان و اذيت و آزار آنان به ستوه آمده بودند از وي خواستند که فرماندهي شجاع و کارآمدي براي آنها انتخاب کند تا همگي تحت فرمان او با دشمن بجنگند . اشموئيل (ع) که به روحيات و سست همتي آنان بخوبي آشنا بود به آنها فرمود : « بيم آن دارم که چون فرمان جهاد در رسد ، از دستور و پيروي چنين فرماندهي سرپيچي کنيد و از نبرد با دشمن ، شانه خالي کنيد . » ولي آنها قول دادند که با انتخاب چنان فرماندهي ، با اطاعت قوي از او ، با دشمن جنگ خواهند کرد .

اشموئيل (ع) از درگاه خداوند درخواست چنين فرماندهي با کفايت نمود ، خداوند به او وحي کرد : « طالوت (ع) را نزد تو مي فرستيم ، فرماندهي و پرچم سپاه را به دست او بسپار . » طالوت نام فرماندهي است که بر بني اسرائيل از طرف خدا بواسطه اشموئيل (ع) تعيين گرديد ، نامش در آيات قرآن دو بار آمده است . وي از اولاد بنيامين بن يعقوب (ع) بود .

منبع : مجموعه کامل قصه هاي قرآن ، نوشته : محمدجواد مهري کرمانشاهي ، انتشارات مشرقين قم