انواع حفظ قرآن
انواع حفظ قرآن
حفظ قرآن به دو شكل ممكن است : 1 .
حفظ ترتيبى 2 .
حفظ موضوعى [حـفـظ ترتيبى ] يعنى حفظ آيات از
ابتداى قرآن تا پايان آن
.] حفظ موضوعى ] به معناى حفظ آيات دسـتـه بـنـدى شـده در
مـوضـوع هـاى مـتـفـاوت است كسانى كه از
حافظه ى متوسط و وقت بـيـش تـربرخوردارند, شايسته است در مسير حفظ
ترتيبى گام بردارند .
براى آنان كه از حافظه ى مـتـوسـط يـا فرصت كافى بى بهره اند, حفظموضوعى يا حفظ بعضى از سورهاى كوچك و داراى فضيلت
سودمندتر است .
كسانى كه به هيچ وجه توان حفظ آيات قرآن راندارند, بايد
بسيار سجده به جـاى آورنـد .
يـكـى از يـاران پـيـامـبراسلام (ص ) نزد حضرت آمد و گفت
: قرآن از ذهنم رميده ونگهدارى اش برايم دشوار شده است . حضرت
فرمود: [لا تحمل عليك ما لا تطيق و عليك بالسجود [
(112)
كارى كه توان انجامش را ندارى , انجام مده , و بر تو بادسجده كردن . مراحل حفظ قرآن حفظ قرآن مراحلى دارد . كه رعايت آن ها بسيار
سودمند است . اين مراحل عبارت است از :
1 - نقطه
ى شروع
حـفـظ جـزء اول قرآن از حفظ جزء دوم مشكل تر است , و حفظجزء دوم از جزء
سوم دشوارتر .
بدين سبب , يكى ازدانشمندان مى گويد: هركه پنج جزء قرآن
را حفظ كند , بايد به حفظ كل قرآن اميدوار باشد .
حـفـظ قـرآن در آغاز كار دشوارتر است و هر چه پيش تر رويم ,دشوارى ها
كم تر مى
شود .
از اين رو, شـايـسـته است براى جلوگيرى ازدلسردى حفظ رااز
آسان ترين مكان آغاز كنيم .
موارد زير براى شروع حفظ مناسب ترين آيات شمرده مى شود:
الف ) فهرست
سوره هاى قرآن ب ) جزء سى ام ج ) داستان هاى قرآن در
بسيارى از كشورها, جزء سى ام قرآن - كه سوره هايش كوچك
و يادگيرى اش تا اندازه يى آسان تر است - با عنوان عم جزء جداگانه چاپ مى
شود و متن درسى قرار مى گيرد .
2 - كيفيت
حفظ
نـخـست بايد سوره يا جزءمورد نظر را تقسيم بندى كردو سپس به حفظ آن
پرداخت .
با اين روش , حجم آيات سوره يا جزء كم تر و كارحافظ آسان
تر مى نمايد پس از تقسيم بندى سوره يا جزء, نوبت به حفظ مى
رسد .
براى حفظ دو راه وجود دارد: الف ) حفظ آيات بر اساس صفحه ب )
حفظ آيات بر اساس شماره در راه اول , به طور متوسط سهميه ى هر روز يك
صفحه است .
اگر كسى اين شيوه را انتخاب كرد, بـايـد تا آخر قرآن بدان پاى بند ماندو بر اساس صفحه پيش رود . در شيوه ى دوم , مناسب
ترين راه اين
است كه آيات پنج تا پنج تا به خاطر سپرده شود, زيرا كسى
كه شماره هاى 1 و 5 و 10 و ...
را حفظ كـنـد, شـماره هاى بين آن ها را ناخودآگاه به خاطر
مى سپارد و براى اين كار به تمركز شديد فكر نـيـاز نـدارد . بـاايـن
روش , خـوانـدن قرآن از آخر به اول نيز دشوارنيست و با اندكى تمرين
امكان پذيراست .
بـايـد تـنـها پس از به خاطر سپردن
دقيق يك آيه سراغ آيه ى ديگررفت , وقتى آيه ى دوم به خاطر سـپـرده شـد , بايد
دو آيه با هم تكرارشود و پس از اطمينان كامل , حفظ آيه ى سوم آغاز گردد .
بر ايـن اسـاس , وقـتـى پـنـج آيه به خاطر
سپرده شد, بايد آن قدر به تكرار شان ادامه داد كه در ذهن
اسـتقرار يابد .
پس از اين مرحله , بايد آيات پنج گانه هر روز دست كم پنج بار با فاصله تكرار شود تا در ذهن اثر عميق نهد .
يك روان شناس مى گويد : به خاطر داشته باش كه
نيمى از آنچه امروز مى خوانى پس ازنيم ساعت فراموش خواهى كرد , و 23 آن را پـس از 9
سـاعـت و 34 آن رادر مـدت 6 روز و 45 آن را نـيـز در عـرض يـك مـاه از يـاد خواهى برد .
بنابر اين , راه تثبيت آيات در ذهن تكرار روزانه ى آن ها درفاصله هاى
مختلف و
منظم است .
در روز بـعد, بايد ابتدا پنج آيه ى روز پيش را چندين بار
از حفظ
خواند و سپس به حفظ پنج آيه ى بعدروى آورد . به
كارگيرى دقيق اين شيوه , حفظ قرآن كريم را آسان مى سازد .
در پـايـان ايـن بخش , بايد ياد آور شد كه براى حفظ آيه ى طولانى مى توان آن را به دو يا سه بخش تقسيم كرد و در مدت دو يا سه روز
به خاطر
سپرد .
] كميت يا كيفيت [
آنچه به حفظ قرآن كمك مى كند و محفوظات قرآنى را متقن ومستحكم مى سازد,
كيفيت
است نه كـمـيـت . خوب به خاطر سپردن ,بيش
از حجم محفوظات اهميت دارد .
پس بايد به تكرار - حتى اگر به
طولانى شدن بسيار زمان حفظ قرآن بينجامد - ارج نهاد, زيرا تكرارپيوسته ى
محفوظات بر دوام و استحكام آن ها مى افزايد .
3 - تثبيت
محفوظات
نـگهدارى هر پديده يى از ايجاد آن دشوارتر است . اين قانون در[حفظ قرآن [ نيز جارى است .
پس از مـرحـلـه ى دشـوار حـفظ, بايد درانديشه ى مرحله ى
دشوارتر
تثبيت محفوظات بود .
تثبيت آيات درذهن به چند شكل زير انجام مى پذيرد:
1- تكرار 2- گوش سپردن به
نوارهاى قرآنى 3- نوشتن آيات در اين ميان , نيرومندترين و مؤثرترين ابزار تكرار است كه در بحث آينده از آن , سخن گفته خواهد شد . شيوه
ى تكرار تكرار خود به شكل هاى گوناگونى نيز تحقق مى
يابد, براى مثال مى توان به سه شيوه ى زير اشاره كرد :
1 - قرائت در نماز
قـرائت قـرآن در نمازهاى واجب و مستحب , نوعى تكرار شمرده مى شود .
در نماز واجب بايد بعد از سـوره ى
حـمـد يـك سـوره ى كـامل قرائت شود, ولى در نماز مستحبى بعد از حمد هر
مقدار آيه خوانده شود, كافى است و نماز صحيح است .
بااجراى اين روش , مى توان
به تكرار محفوظات قرآنى پرداخت و آن هارا در ذهن متقن و مستحكم ساخت .
2 - تكرار
انفرادى
حافظ قرآن بايد روزانه بخشى از وقت خويش رابه تكرارمحفوظات اختصاص دهد . هركس با توجه بـه حـافظه و موقعيت خويش مى تواند زمان مورد نياز براى تكرار
خود را در
يابد, ولى تجربه نشان مى دهد كه بايد هر 10 روز يا حداكثر
30 روز به تدريج همه ى محفوظات قرآنى تكرار شود .
از آن جا كه قرائت هر جزء به طورمتوسط نيم ساعت وقت مى خواهد, مى توان جدول زير را, به عنوان روش مطمئن استقرار محفوظات در
ذهن , به
عاشقان قرآن ارائه داد: نوع حافظزمان لازم براى تكرار در
روز كل قرآن يك ساعت و نيم 20 جزء يك ساعت 10 جزء نيم ساعت 5 جزء يك
ربع نـاگـفـته نماند, مهم تلاوت قرآن است نه مرور آن در ذهن .
افزون براين , بايد زمان تكرار در تمام روز تـقـسـيـم
شود, براى مثال بهتر است حافظ كل قرآن زمان يك ساعت و نيم
تكرار را به 3 نيم سـاعـت تـقـسـيـم كند: نيم ساعت صبح , نيم ساعت ظهر و نيم ساعت پيش از خواب شبانه .
البته مطلوب آن است كه حافظ به زمان هاى ياد شده بسنده نكند و از هر فرصتى براى تكرار و استحكام محفوظاتش بهره گيرد . خداوند مى فرمايد: [فاقرؤا ما تيسر من القرآن [ .
(116)
هر قدر ممكن است قرآن تلاوت كنيد . در پـايـان ايـن بخش , ذكر
روش استاد
طبلاوى در تكرار آيات , به عنوان يك الگو, سودمند به نظر
مـى رسـد .
او روز جـمعه تكرار رامى
آغازد و سوره هاى بقره , آل عمران و نساء را به پايان مى رساند .
روزيـكشنبه از ابتداى سوره ى يونس تا آخر نحل مى خواند و
بر اساس تقسيم بندى خويش , تا پايان هفته يك بار قرآن
راختم مى كند . اومى گويد :
اختصاص داده ام و آن را به سرعتى بيش من براى مرور
قرآن هر روز دو ساعت و نيم وقت از ترتيل تلاوت مى كنم , چرا كه تلاوت با تجويد زمان بيش ترى مى طلبد .
سهم هر روز من اين است كه در هرنيم ساعت يك جزء بخوانم و اين دو ساعت ونيم را به اين طريق در روز تقسيم كرده ام
كه صـبح يك
ساعت يعنى دو جزء, عصر يك ساعت يعنى دو جزء و هنگام
خوابيدن نيز نيم ساعت يعنى يك جزء كه روى هم رفته پنج
جزء را قرائت مى كنم
.
3 - عرضه
بر ديگران
يـكـى از راه هاى تكرار محفوظات قرآنى , عرضه بر ديگران است .
حافظ قرآن هنگام عرضه به نقاط
ابـهـام و ضـعـف خـود پـى مـى برد ومحفوظاتش متقن ومستحكم مى گردد . پيامبر
اسلام (ص ) كـه فـصـيـح تـريـن مـردم اسـت و قـرآن را از جـبـرئيل دريافت مى كرد - در ماه رمضان هر سال محفوظاتش رابر جبرئيل عرضه مى
داشت .
صحابه نيز محفوظات خويش را بر پيامبر عرضه مى كردند تا
بردرستى اندوخته هاى قرآنى شان مهر تاييد زنند و اطمينان
يابند .
حافظ قرآن مى تواند با شركت در محافل حفظ يا گزينش دوست
به تكرار آيات بپردازد يا دست كم محفوظات خود را بر يكى از
بستگان و آشنايانش عرضه كند .
شيوه ى حفظ آيات همانند
در حـفظ قرآن , به ويژه دراثناى آن , با مسئله يى به نام حفظ [آيات
همانند ] روبه رو مى شويم .
براى حـفـظ ايـن آيـات , بايد آن ها را چندبرابر آيات
ديگر تكرار كرد تا از دوام بيش ترى برخوردار شوند, آيات همانند به شكل هاى
مختلف ديده مى شوند .
گاه دو يا چند آيه ,جز دريك يا دو حرف يا كلمه , باهم
شبيه اند, مانند آيات 84 آل عمران و136 بقره : [قـل امنا
باللّه و ما انزل علينا و ما انزل على ابرهيم و
اسمعيل واسحق و يعقوب والاسباط و ما اوتى موسى و عيسى و النبيون من ربهم لانفرق بين احدمنهم و نحن له مسلمون [.
] قـولوا امناباللّه و ما انزل الينا و ما انزل الى ابراهيم و اسمعيل واسحق و يعقوب والاسباط و ما اوتى موسى و
عيسى و ما
اوتى النبيون من ربهم لا نفرق بين احدمنهم و نحن لهمسلمون
ايـن دو آيـه در كـلمات :[قل و
قولوا], [علينا و الينا] و [على ابراهيم و الى ابراهيم ] با يكديگر تفاوت دارند . افزون براين , در آيه ى دوم واژه ى [و ما اوتى ] دوبار تكرار شده است .
اين همانندى به شكلى ديگر در سوره ى انشراح ديده مى شود:
[فان مع العسر يسرا .
ان مع العسر يسرا .[
اين دو آيه تنها
در فاى آغازين تفاوت دارند . گاه اين شباهت تنها در
پايان آيات است , مانند آيات 1 احزاب و30 دهر: [يا ايها النبى اتق
اللّه و لا تطع الكافرين و المنافقين ان اللّه كان عليما حكيما .] و
ما تشاؤن الا ان يشاء اللّه ان اللّه كان عليما حكيما [
زمانى نيز اين تشابه تنها در صدر
آيات است , مانند آيات 10 و116 آل عمران : [ان الذين كفروا لن تغنى
عنهم اموالهم و لا اءولادهم من اللّه شيئا و اولئك هم وقود النار [.
] ان الـذيـن كـفـروا لـن تـغـنـى عـنـهـم امـوالـهـم و
لا اءولادهـم
مـن اللّه شـيـئاو اولئك اءصحاب النارهم فيهاخالدون ]
گـاه دو آيه با يكديگر همانند است , ولى كلمات متفاوت
نيزدرآن ها به چشم مى خورد, مانند آيات 100 و 149 آل عمران : ] يا ايها الذين آمنوا ان
تطيعوا فريقا من الذين اوتوا الكتاب يردوكم بعد ايمانكم كافرين [.
] يا ايها الذين آمنوا ان تطيعوا الذين كفروا يردوكم على
اعقابكم
فتنقلبوا خاسرين [ .
بـرخـى اوقـات
تـنـها عبارت ميانى دو آيه با يكديگر شبيه است ودر صدر و
پايان شان تفاوت ديده مى شود, مانند آيات اول صف وجمعه : [سبح للّه ما فى السموات و ما فى الارض و هو العزيز الحكيم [ .
] يسبح للّه ما فى السموات و ما فى الارض
الملك القدوس العزيز الحكيم .[
بـى تـرديـد شـكل
هاى همانندى بسيار است و بررسى همه ى آن هاما رااز هدف اصلى
باز مى دارد . آنـچـه بـديـن مـجـمـوعه مرتبط است ,شيوه ى به خاطر
سپردن آن هاست .
دراين باره , روش هاى متعددى وجود دارد كه عبارت
است از :
1 - تكرار
براى حفظ و استقرار آيات همانند, بايد آن ها را چند برابرآيه هاى
معمولى تكرار
كرد .
2 - روش
مقايسه
[ مـقـايـسـه ] يعنى كنار هم قرار دادن آيات
همانند و به حافظه سپردن دقيق موارد اختلاف آن ها, بـراى
مـثـال وقـتـى آيـه هـاى 136 بقره و 84 آل عمران را كنار هم مى نهيم و دقت مى كنيم , در مـى يـابـيـم كه آيه ى 136 بقره كلمه ى
[قولوا] دارد و آيه ى 84 آل عمران [قل ] دراولى [الى ] و در
ديـگرى [على ] ديده مى شود . افزون براين , در اولى [اوتى ] دوبار
تكرار شده است . پس اين دوآيه در سه مورد با يكديگراختلاف
دارند .
وقتى آيات همانند را يك جا قرار دهيم و بايكديگرمقايسه
كنيم , در حافظه بهتر جاى مى گيرند و از دوام بيش ترى برخوردار مى شوند .
3 - روش
تناسب
يـكى از بهترين و سودمندترين راه هاى حفظ آيات همانند, روش [تناسب صدر
و ذيل ] است كه در فـن بديع [تمكين [ (121) خوانده مى شود .
تمكين يعنى آن كه ذيل آيه با صدر آن در معنا تناسب
دارد,براى
مثال درآيه 103 انعام مى خوانيم : لاتدركه الابصار و هو
يدرك الابصار و اللطيف الخبير .
] او خدا] را هيچ چشمى در نمى يابد و او بينندگان رامشاهده
مى كند, و
او نامرئى وآگاه است . بـى تـرديـد وقـتـى
چـيـزى لطيف باشد چشم ها از ديدنش ناتوانند . بنابراين
, كلمه ى [اللطيف ] با جـمـلـه ى [لاتدركه الابصار] مناسبت دارد .
افزون براين , هركس از حقيقت اشيا آگاه باشد, خبير خوانده
مى شود . پس كلمه ى [الخبير] با جمله ى [و هو يدرك
الابصار] متناسب است
.
در آيه ى16 نساء نيز مى خوانيم : [و الذان ياءتيانها منكم فاذوهما فان
تابا و
اصلحا فاعرضواعنهما ان اللّه كان توبا رحيما .[
هـركـس از
مـسـلـمانان كردار ناشايست مرتكب شود چه زن چه مرد, آن ها
را با سرزنش بيازاريد .
چنانچه توبه كردند, متعرض
آنها نشويد, زيراخداوند توبه ى خلق رامى پذيرد و مهربان است .
در صدر اين آيه , جمله ى [فان تابا و اصلحا]
و در پايان آن صفات [توابا] و[رحيما] ذكر شده است كه با
[تابا] و [اصلحا] تناسب دارد . البته گاه ميان كلمات و عبارات صدر و ذيل آيه به ظاهر تناسبى مشاهده نمى شود, ولى با دقت و تامل بيش تر مى
توان رگه
هاى تناسب راشناسايى كرد .
4 - روش
قرداد
] قرداد] يعنى رمزى كه حافظ قرآن براى به خاطر
سپردن دقيق آيات همانند درست مى كند .
البته ايـن رمز گاه معنا و مفهوم روشنى ندارد و تنهاحافظ
را در تداعى الفاظ آيات يارى مى دهد, براى مثال در آيات 176
و 177 و 178 سوره ى آل عمران به ترتيب مى خوانيم :
[ولايحزنك الذين
...
و لهم عذاب عظيم .
] ان الذين اشترو ...
و لهم عذاب اليم .
] و لايحسبن الذين ...
و لهم عذاب مهين .
] بـراى حـفظ آخر اين آيات -
كه با يكديگر همانند است - قرارداد[عام ] سودمند مى نمايد .
سه حرف [ع ], [الف ] و [م ] به ترتيب حروف
آغازين كلمات [عظيم ], [اليم ] و [مهين ] است و نشان مى دهد كه ايـن كـلـمـات
بـه تـرتيب [عظيم , اليم و مهين ] دراين سه آيه آمده است
در آيه ى154 آل عمران مى خوانيم : ثم انزل عليكم ...
و ليبتلى اللّه ما فى صدوركم و
ليمحص ما فى قلوبكم
...
درايـن آيـه , كـلمه هاى [صدوركم ] و [قلوبكم ] به طور
معمول اشتباه مى شود .
در اين جا, مى توان مـقـدم بـودن حـرف [ص ] بـر
[ق ] درحـروف الفبا را رمز قرار داد و در زمان ترديد با توجه به اين رمزدريافت كه [صدوركم ] پيش از [قلوبكم ] قرار دارد .
اين قراردادهابيش ترشخصى و مبهم است , ولى
رمزهاى غيرمبهم و قابل استفاده براى همگان نيز وجود دارد كه چند نمونه از آن عبارت است از: 1 - در قرآن همواره كلمه ى [ولى ] بر [نصير]
مقدم است , مانندآيات زير: و اللّه اعلم باعدائكم و كفى باللّه وليا وكفى باللّه
نصيرا .
(124)
واجعل لنا من لدنك وليا واجعل لنا من لدنك نصيرا .
(125) ومالكم من
دون اللّه من ولي و لا نصير .
2-در قرآن هميشه [سميع ] پيش از [عليم ] آمده است , مانندآيات زير:
ربنا تقبل
منا انك انت السميع العليم .
(127)
فسيكفيكهم اللّه و هو السميع العليم .
(128)
ان اللّه سميع عليم .
(129)